متن زیر نامه شهید علم الهدی است که در سال 1356 خطاب به خواهرش نوشته است.
خواهر و برادر عزیز  اگر شما مخاطب این نامه بودید به سید حسین چه جوابی می دادید؟

خواهر عزیز
پس از اهدا سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو می کنم.
چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم؛ ناچار برای اولین بار قلم به دست گرفتم و با شما حرف می زنم.
ساعتی پیش داشتم مطالعه می کردم، به یک جمله رسیدم، در مورد این جمله ی زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه ی این ساعات فکر را که در آستانه ی شروع سال جدید بود برایتان بنویسم.
شاندل (Shandel) متفکر بزرگ اروپایی قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم می گوید: «انسان این عصر زندگی را وقف تهیه ی وسایل زندگی می کند.»
ما زندگی را در رنج می گذرانیم تا راحتی و آسایش ایجاد کنیم. تمام عمر را می دویم به امید این که لحظاتی بنشینیم. تمام عمر زحمت می کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمی کنیم و نمی یابیم، زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می شود.
نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً در آدم به وجود می آورند به وسیله تبلیغات است. تلویزیون را روشن می کنید، بعد دو ساعت خاموش می کنید. به خودتان نگاه می کنید می بینید هفت هشت احتیاج خرید تازه به وجود آمده که قبلاً نیاز نداشتید. قبلاً مثلاً با خاکستر دیگ را می شستید، امروز حتماً باید پودر ... بخرید. بوردا می خرید، زن روز می خرید نگاه می کنید، در فکر تهیه ی لباس ها و مدل های آن می افتید. استعمار فرهنگی و فرهنگ زدایی از طریق تبلیغ، تشبه، رقابت مصرف های مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد (ص) که «مَن یَتَشَّبَهَ بِقوُمٍ فَهُوَ مِنه» که از کلمه شبیه استفاده شده اگر زندگیمان مثل اروپایی ها شد، اگر وضع لباسمان مثل مدل های ارائه داده شده و زن روز و بوردا و خانم ... شد، خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه زندگی به سوی او شدن میل کرده ایم و اصلاً اندیشه ی تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزش ها و معیارها و طرز تفکرها و برداشت ها و چنین شناختی است نسبت به زندگی، حیات، وسایل مادی، نیازها، آرزوها، خواست ها، ایده آل ها و ... . خلاصه شدن در این: اصالت  مال زندگی مادی است. بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد هدف رفاه است. پس چه باید کرد؟ برای ساختن وسایل آرایش.
 به نظر شما آیا انسان امروز بیشتر آسایش دارد یا انسان دیروز؟
پس همه نیروهایمان صرف فدا کردن آسایش زندگی، برای تهیه وسایل آسایش زندگی.
داستان شازده کوچولو را خوانده اید؟
قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟ برای رسیدن به ایده آل های مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار او (اللّه)؟  نه برای به دست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن. یک دور باطل،  دور حماقت. کار – استراحت – خوردن – خوابیدن. همین و بس!!! بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست؟ مثال می زنم: وقتی به خواستگاری می روید چه می پرسید؟ می پرسید که آیا شما آدم باهوشی هستید؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار در تاریخ و اقتصاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است؟ و ... . هرگز!
درست همانگونه می اندیشیم و همانگونه انتخاب می کنیم که فرهنگ مادی بورژوای غرب به ما تحمیل کرده و معیار ارزشهایمان بسته بندی شده از غرب می آید، اما خود نمی دانیم و نمی فهمیم و خیال می کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است، در صورتی که اندیشه ای که قرآن به ما می خواهد بدهد درست عکس آن است و با آن در تضاد کامل است و اصلاً اندیشه تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزشها و معیارها و طرز تفکرها و برداشت ها و چنین شناختی است نسبت به زندگی، حیات، وسایل مادی، نیازها، آرزوها، خواست ها، ایده آل ها و ... .
و ما تمام تلاشمان و ناراحتی هایمان و رنج ها و حتی نوع احساسمان در این است که بهتر زندگی کنیمٍ، به جای اندیشیدن به این که باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلاً چرا زندگی کنیم؟ و ... . به اینها توجه نداریم، چرا که نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوایی نجات دهیم، از لجن مصرف بدون تولید. از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات، و تمام نیروهای خلاق و نبوغ های سرشار را در وسیله خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله ای گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همین که پا روی پلکان اول رسید و گریبان مرگ او را فرا گرفت و هنوز در فکر این است که پله چوبی را تبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و ... کند و در نتیجه عمر تمام می شود و خود را به پشت بام نرسانده است.
خواهش می کنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آن را درک کنی: النّاسُ نیامٌ اِذا ما توُ اِنتَبَهوُ. (مردم خوابند وقتی که مردند متنبه می شوند، بیدار می شوند.) که حدس می زنم این جمله ی زیبا از فاطمه (س) آن الگو، نمونه، شاهد، اسوه در همه زمان ها برای همه نسل ها و همه دختران و مادران تاریخ، آن چهره زنده که جز از وقایع مرگ او از تاریخ زندگیش چیزی نمی دانیم و او که باید در لحظه های زندگی در تصمیم ها و در انتخاب ها در جلو چشمانمان باشد تا بیاموزیم که چگونه زندگی کنیم و چگونه بمیریم .
نتایجی که من از این جمله گرفته ام به شما ارائه می دهم چه بسا که شما فکر کنید و به نتایج عمیق تری دست یابید:
مردم خوابند
1- خواب معمولاً در شب است و از خصوصیات شب تاریکی و سیاهی و ظلمات است.
2- کسی که خواب است از وقایعی که در اطرافش اتفاق می افتد بی خبر است.
3- کسی که خواب است از خود نیز بی خبر است.
4- اگر دشمنی داشته باشد به سادگی می تواند او را از بین ببرد یا در دام اندازد.
5- هنگامی که خورشید که مظهر نور است و روشنایی طلوع کرد انسان از خواب بیدار می شود.
6- کلمه ناس به کار رفته به معنای توده مردم
7- چه کسی متنبه می شود پشیمان می شود بعد از آن که بیدار شد؟
کسی که می فهمد استعدادها و نیروهای بسیار در وجود داشته، سرمایه های عظیمی خدا به او عطا کرده و آنها را راکد در عالم خواب و ناآگاهی قرار داده، همانند آب راکدی که می گذرد و بوی بدی می دهد و در ثانی کار از کار گذشته و زمان مرگ فرا رسیده و راه بازگشتی نیست.
هدف او (اللّه) از آفرینش انسان تکامل به سوی اوست و سرمایه های مادی را در اختیار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف به کار ببریم، اما ... چگونه به دست خود استعدادها و نبوغ هایمان را دفن کنیم و در گورستان فراموشی رها می کنیم و به قول قرآن زندگیمان کافرانه می شود؟
زین للذین کفروا الحبوة الدنیا و یسخرون من الذین امنوا و الذین اتقو فوقهم یوم القیامة (کسانی که کفر ورزیدند و حیات دنیا برای آنان زینت داده شد و ایمان آورندگان را مسخره می کنند ولی کسانیکه تقوی پیشه کردند روز قیامت و حیات اخروی برایشان بسیار برتر و مهم تر است.
به آیه 14 سوره آل عمران مراجعه کنید و دریابید که در این آیه نقش زن در تعیین جهت فکری و مسیر زندگی مرد و اجتماع چگونه مطرح شد.
الدنیا مزرعة الآخرة
12 یونس: هر چه که نداشتیم از خدا می خواهیم و هنگامی که خدا آن را به ما داد او را فراموش می کنیم پس جزو مسرفین هستیم. زیرا آنچه را از نعمت ها که خدا به ما داده تا در راه رسیدن به او به کار بریم و اگر به کار نگرفتیم مسرفیم.
31 اعراف: (خطاب به بنی اسرائیل) متاع و زینت دنیا را حرام نکردیم بر مردم بلکه اینها وسیله است برای مردم با ایمان و اینها فقط در دنیاست و البته در آخرت بهتر از اینها به مردم با ایمان خواهیم داد.
به سوره کهف آیه 7 – اعراف آیه 31 – حدید 20 – کهف 28 – قصص 60 و 61 و78 و 79 – احزاب 28 – توبه 38 – نساء 77 – آل عمران 185 – نحل 117 – یونس 23 و 70 – رعد 26 – غافر 39 – شوری 36 – زخرف 35
مراجعه کنید. با دقت به سخنان خدا گوش دهید تا چگونگی زندگی و راه و هدف و نوع نیازها و خواستهایمان را از فرهنگ و ایدئولوژی قرآن بگیریم و به جهانیان ثابت کنیم که قرآن برای همه زمانهاست و عمل کردن به آن برای همه نسل ها.
منتظر پاسخ شما به سخن من     برادرتان از مشهد – حسین